حداكثر عمق گاوخوني در مواقع پرآبي 5/1 متر و حداقل 100 سانتي متر است . تالاب در مركز خود چالهايي دارد كه گودترين قسمت آن با وجود خشك سالي ها ، بدون آب نمانده است .
فرصت رفيق نشد تا به كناره هاي باتلاق گام نهيم . اما مشاهده آب در وسط تالاب آن هم پس از خشكسالي هاي اخير ، به خصوص انعكاس اشعه هاي طلاي خورشيد ، خيره كننده ، ديدني ، و لذت بخش بود .
واقعا اين دشت بيكران ديدني و بي نظير است و چشمها را خيره مي كند ، سوز سرد و گزندهاي ميوزيد ، و زمينهاي شور بر اثر بارندگي هاي اخير مرطوب شده است ، اينجا ديگر از تلواسه ها و هياهوهاي شهر خبري نيست ، گاوخوني اسرارآميز ، احساس مبهمي از راز و رمز زندگي ، مرگ ، واقعيت و وهم را در خيال آدم بر مي انگيزاند . شبهايش در فصول مختلف ، ستاره هاي پرفروغش و شهابهاي پر سرعت ، آن محيط را به سرزمين افسانه ها بدل كرده است .
هر آنچه به اين دشتها مي نگري انگار انتها ندارد ! سكوت عميق و سنگين تالاب كه تنها وزش باد آن سكوت سنگين را مي شكند ، آنجا را وهم انگيزتر مي كند، هر چند در ميان باد گرم شورستان (با دماي بيش از 40 درجه در تابستان ) واقع شده است ، اما در آخرين روزهاي پائيزي ، سرد اما قابل تحمل است ، آسماني بلند و فروزنده ، اقليمي متفاوت كه خود سبب پايندگي و تاب آوردن انسان كويري بوده است، آن هيبت ، صلابت ، عبوسي و خشكي كوير در رويارويي با باتلاق ، در هم ميشكند و تعديل مي شود . تالاب بيشتر به معجزه اي مي ماند در فلات مركزي ايران ، كه پاياني براي آن متصور نيست بلكه آغازي دوباره است و باعث شده رگ حيات ، در طبيعت بخيل كوير جاري شود ، با قدمتي تاريخي ، آنگونه كه گفته شده ، تمدن ابتدا در اين پاياب شكل گرفته و بعد در بالادست رودخانه گسترش يافته است .